"
next
مطالعه کتاب استفتائات آيت الله شيخ محمد تقي بهجت
فهرست کتاب
مشخصات کتاب


مورد علاقه:
0

دانلود کتاب


مشاهده صفحه کامل دانلود

استفتائات آیت الله بهجت

مشخصات کتاب

سرشناسه: بهجت، محمدتقی، 1294 - 1388.

عنوان و نام پدیدآور: استفتائات از محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت مُدَّ ظِلِّهُ العَالِی.

مشخصات نشر: قم : دفتر حضرت آیه الله العظمی محمدتقی بهجت ، - 1386

مشخصات ظاهری: 4ج.

شابک: 100000ریال (دوره) ؛ ج. 1 : 978 - 964 - 96942 -

2 - 1 ؛ ج.

2 ٬ چاپ اول : 978 - 964 - 969 - 423 - 8 ؛ ج. 3 : 978 - 964 – 969 - 942 -

4 - 5 ؛ ج. 4: 978 - 964 - 96942 -

5 - 2

یادداشت: ج.

2 ٬ 3 و 4 (چاپ اول:

تابستان 1386).

یادداشت: کتابنامه.

موضوع: فقه جعفری - رساله عملیه

موضوع: فتوا های شیعه - قرن 14

شناسه افزوده:

دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد تقی بهجت

رده بندی کنگره: BP183 / 9 /ب87الف5 1386

رده بندی دیویی: 297 / 3422

شماره کتابشناسی ملی: 1143900

تقریظ

باسمه تعالی

مجموعه استفتائات حاضر بخشی انبوه استفتائات واصله به دفتر حضرت آیت الله العظمی بهجت مُدَّ ظِلِّهُ العَالِیست که از میان استفتائاتی که توسط معظم له پاسخ داده شده انتخاب و تبویب گردیده است.

بنا بر این پاسخهای ارایه شده در این مجموعه مطابق با نظر شریف حضرت آیت الله العظمی بهجت مُدَّ ظِلِّهُ العَالِی می باشد

بخش استفتاء دفتر حضرت آیت الله بهجت مُدَّ ظِلِّهُ العَالِی.

احکام بلوغ و تکلیف

سن بلوغ پسران و دختران

1. به نظر حضرت عالی سن بلوغ پسران و دختران داخل شدن در پانزده سال و نه سال قمریست یا تمام کردن پانزده سال و نه سال قمری؟

ج. تمام کردن آن سال ها، میزان بلوغ دختر و پسر است.

رابطه بلوغ و رشد

2. آیا کسی که بالغ شد، رشید هم هست؟

ج. غالباً بلوغ و رشد با هم ملازمت دارند، مگر در بچّه هایی که به نوعی عقب افتادگی داشته باشند.

جهل به تاریخ تولد

3. برخی از افراد به علت آن که تاریخ موجود در شناسنامه، تاریخ واقعی تولد آنها نیست؛ تاریخ تولد و در نتیجه تاریخ بلوغ خود را نمی دانند، وظیفه چنین کسانی در محاسبه ی سن بلوغ چیست؟

ج. تا یقین ندارند، تکلیف ندارند؛ اگر چه احتیاط خوب است.

اختلاف زمان تکلیف به اصول و فروع

4. آیا به نظر حضرت عالی زمان مکلف شدن به اصول دین همان زمان مکلف شدن به احکام شرعی است؟

یا تفاوتی بین این دو وجود دارد؟

ج. تفاوتی وجود ندارد.

تفصیل بین احکام نسبت به دختران

5. آیا برای دختر از حیث بلوغ می توان بین عبادات و عقود و ایقاعات تفاوتی قایل شد؟ برای اجرای حدود و قصاص چه طور؟

ج. خیر، تفاوتی نیست؛ مگر در موردی خاص که بنا بر یک جهتی تفاوت وجود داشته باشد.

خون دیدن قبل از نه سالگی در دختران

6. آیا دیدن خونی که دارای صفات حیض است، قبل از نه سالگی علامت بلوغ دختر است؟

ج. اگر علم به تاریخ تولّد خود دارد، خیر علامت بلوغ او نیست و اگر علم ندارد، پس اماره بودن صفات حیض بر حیضیّت و بلوغ محل تأمّل است، بلی اگر علم به حیض بودن پیدا کرد، این اماره است بر بلوغ مجهول که محتمل است.

تغییر جنسیّت

7. آیا تغییر جنسیّت، که موجب تغییر در تکالیف شرعی می شود جایز است؟

ج. خیر، حرام است.

غسل های واجب شده قبل از بلوغ

8. چه غسل هایی ممکن است قبل از بلوغ بر انسان واجب شده باشد؟

ج. غسل مس میّت، در صورتی که به بدن سرد شده میتی قبل از تمام شدن سه غسل دست زده باشد و نیز غسل جنابت، در صورتی که پیش از بلوغ، تجاوز جنسی به او شده و یا تجاوز جنسی نموده باشد و همچنین غسل استحاضه ی متوسطه و کثیره، اگر قبل از بلوغ دیده است.

غسل های قبل از بلوغ

9. اگر یکی از اسباب وجوب غسل برای انسان نابالغ رخ داده و او در همان زمان غسل کرده باشد، آیا همان غسل کفایت می کند یا پس از بلوغ باید مجدداً غسل نماید؟

ج. اگر غسل صحیح انجام داده کافی است.

اتّصاف اطفال بر صفت کفر و اسلام

10. آیا اطفال پیش از بلوغ، متصف به صفت اسلام و کفر می شوند؟

ج. متصف نمی شوند، لکن بر اطفال کفار احکام کفار و بر اطفال مسلمین احکام مسلمین به تبعیت جاری می باشد.

وجوب یادگیری عقاید

11. وجوب یادگیری اصول عقاید، وجوب شرعیست یا وجوب عقلی؟ و ترک این واجب چه عواقب و پی آمدهایی به دنبال خواهد داشت؟

ج. وجوب عقلی و شرعی است؛ البته یادگیری اجمالی هم کافی است، ولی اگر آموزش، تفصیلی و برهانی باشد؛ انسان از اضلالات و گمراهی ها مصون است.

قدرت انجام تکالیف

12. معنای قدرت در انجام تکالیف چیست؟

ج. قدرت عادی و عرفی ملاک است.

اصول اسلام و اصول ایمان

13. آیا اصول اسلام و اصول ایمان با هم فرق می کند؟

ج. اصول اسلام سه امر: توحید، نبوت و معاد است و اصول ایمان عدل و امامت می باشد.

آثار انکار اصول اسلام

14. انکار اصول اسلام چه آثار شرعی به دنبال دارد؟

ج. اگر انکار کننده محکوم به اسلام و پس از بلوغ ابایی از وصف اسلام داشته باشد، اجرای احکام مرتد بنا بر احتیاط واجب باید پس از اقامه ی براهین محکم و ادلّه ی روشنگر باشد به گونه ای که معلوم شود ابای او بعد از آنها، از روی عناد و لجاج دشمنی و برای اغراض فاسد دنیوی بوده است.

تفصیل احکام راجع به کافر و مرتد در رساله ی توضیح المسائل «1» آمده است که اجمال آن عبارت است از: 1) نجاست؛

2) صحیح نبودن عقد او برای مسلمان؛

3) ارث نبردن او از مسلمان، اگر چه پدر او باشد؛

4) مالک نشدن کنیز و غلامی که مسلمان باشند؛

5) حلال نبودن حیواناتی که ذبح می کند؛

6) واجب نبودن غسل، کفن و نماز بر جسد او؛

7) میته بودن پوست، کفش، دنبه و هر چیزی از اجزای حیوانات که در دست او است؛

8) عدم جواز دادن قرآن به دست او؛

9) عدم جواز دخول در مسجد و مشاهد مشرفه.

(1). به مسائل 99، 110، 140، 460، 743، 1618، 1619، 1916، 1946، 1949، 2083، 2088، 2096 و 2259 رجوع شود.

آثار بی اعتقادی به اصول ایمان

15. آثار بی اعتقادی به اصول ایمان چیست؟

ج. 1) عدم صحت عبادات؛

2) جایز نبودن دادن زکات و خمس و فطریّه به او.

تحقیقی بودن اصول دین

16. مراد از تحقیقی بودن اصول دین چیست؟

ج. مراد اینست که هر کسی باید با دلیل و برهان آنها را تحصیل کند و مجرّد تقلید از دیگران نباشد، البته دلیل اجمالی و ارتکازی هم کافی است.

اعتبار یقین در اصول دین

17. یقین در اصول دین به چه معنا است؟

و آیا این یقین هر چند از گفته ی علما و مبلّغین و پدر و مادر به دست آمده باشد، کفایت می کند یا باید به پشتوانه دلیل های کلامی به دست آمده باشد؟

ج. مقصود از یقین، در اینجا، یقین به معنای عرفیست که از هر طریق حاصل شود کفایت می نماید.

شک و ظن در اصول دین

18. اگر کسی اصول دین خود را بنا بر اعتقادات پدری و مادری خود فراگرفته و به آن یقین دارد، آیا همین مقدار کافیست یا لازم است آنها را با دلیل های برهانی و طرق یقینی فراگیرد؟

ج. همان یقین که سبب عقد و پیوند قلبی شود کافی است؛ ولی به دست آوردن دلیل و برهان تفصیلی برای عدم انحراف و گمراهی انسان با شبهات گمراه کنندگان، مطلوب است.

ایام تحقیق در اصول دین

19. حکم کسی که مدتی در صدد تحقیق و بررسی از اصول دین بوده است، به لحاظ نجاست و طهارت و … چیست؟

و اگر در چنین ایامی بمیرد، آیا در پیشگاه خداوند مؤاخذه می شود؟

ج. اگر تقصیر و کوتاهی در تحقیق نکرده، مؤاخذه ندارد؛ ولی اگر عقد قلبی نداشته و به شهادتین اقرار نکند، حکم کافر را دارد.

وجوب نماز در ایام تحقیق

20. کسی که در پی تحقیق از اصول دین است و هنوز اعتقادی به دین اسلام پیدا نکرده است، آیا نماز بر او واجب است؟

ج. نماز بر همگان واجب است و تحقیق در اصول پنج گانه دین سهل الوصول و هم چون امور ضروری و بدیهیست و نیاز به زمان طولانی ندارد، به خلاف جزئیات و فروعات اعتقادی که زمان زیادی نیاز دارد.

عدم توانایی تقریر عقاید

21. اگر همه ی عقاید حقّه در ذهن فردی ثابت باشند و آنها را بداند؛ اما اگر از او بپرسند نتواند تقریر کند، آیا همین مقدار دانستن کفایت می کند؟

ج. بله کفایت می کند.

اقرار به شهادتین و شک قلبی به اصول دین

22. اگر کسی به شهادتین اقرار زبانی نماید؛ امّا در دل خود نسبت به یک یا چند رکن از اصول دین مثل توحید، تردید و شک داشته باشد، عقد نمودن زن مسلمان برای او چه حکمی خواهد داشت، حکم طهارت بدن و ذبیحه او چه می باشد؟

ج. محکوم به اسلام است.

برخی عبارت های رایج کفرآمیز

23. در میان مردم عبارت هایی رایج است که بوی کفر می دهد، مثل این که فرد می گوید:

اگر قیامتی باشد، به هم می رسیم، اگر خدایی بود، نمی گذاشت او این عمل را انجام دهد، کی از آن دنیا برگشته که بگوید خبری هست؟!

چه خدایی، چه پیغمبری؟ و … آیا با به زبان آوردن چنین کلماتی حکم بر کفر این شخص می شود؟

ج. موارد آن مختلف است و بعضی از این عبارت ها با مسلمان بودن سازش ندارد.

ظن به مضمون شهادتین

24. اگر کسی به مضمون شهادتین ظن داشته باشد، ولی در عین تمکن از تحصیل یقین، به دنبال به دست آوردن یقین نباشد، آیا حکم شاک و مردد را دارد؟

و آیا در قیامت نجاتی برای او متصور است و در دنیا آیا حکم مسلمین بر او جاری می گردد؟

ج. اگر اقرار زبانی و عقد قلبی دارد، مسلمان است.

وسوسه های اعتقادی

25. اگر کسی به عقاید صحیح معتقد باشد، ولی برخی خیالات و وسوسه ها در قلب او رسوخ کرده است و یا بعضی کلمات کفرآمیز در ذهن او می آید - که از وجود آنها کراهت دارد و از آنها اذیت می شود، راه خلاصی از چنین وسوسه هایی چه می باشد؟

ج. ذکر تهلیل (لا اله الا اللَّه) و معوذتین (سوره های قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس) را زیاد بخواند و اختیاراً آن فکرها را نکند.

دیوانگی پس از بلوغ

26. اگر کسی پس از بلوغ درصدد تحصیل یقین نسبت به اعتقادات صحیح برنیاید و پس از آن دیوانه شود، آیا حکم به مسلمان بودن او می توان کرد؟

ج. اگر اقرار به شهادتین می کرده است مسلمان است.

مستضعف اعتقادی

27. در این عصر مستضعف اعتقادی (در اصول اسلام و در اصول ایمان) به چه کسی اطلاق می شود؟

ج. کسی که زمینه فهم و یا زمینه دست یابی به اصول اسلام برایش فراهم نباشد.

مستضعفین شیعی

28. مستضعفین از شیعه که اعتقاد به خدا و پیامبر داشته و وصایت حضرت علی علیه السّلام را نیز قبول دارند، لکن ائمه علیهم السّلام را به ترتیب نمی شناسد یا معنی امام را نمی فهمند، آیا احکام ایمان بر آنان جاری می شود؟ و دادن زکات و فطره و رد مظالم به ایشان صحیح است؟

ج. در مسأله ی 1583 رساله حکم مصارف نسبت به مطلق استضعاف بیان شده است، امّا نسبت به شیعه میزان، معرفت به رکن اخیر ایمان - که حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند - می باشد.

عدم اعتقاد به غیبت و حیات امام عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف

29. کسی که به غیبت و حیات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اعتقاد نداشته باشد، آیا احکام مؤمن بر او جاری می شود؟

ج. خیر، مؤمن نیست.

شک نسبت به انگیزه امام حسین علیه السّلام در جنگ

30. فردی نسبت به انگیزه امام حسین علیه السّلام در جنگ با یزید تردید کرده و می گوید:

حضرت - نعوذ باللَّه - برای کسب قدرت و مقام جنگیدند، چنین شخصی چه حکمی دارد؟

ج. عقاید او ناقص است.

تردید پس از ایمان

31. اگر کسی سال ها بر اساس اعتقاداتی که از طریق تقلید به دست آورده بود زندگی کرده و در آنها راسخ نبوده و سپس به شک و تردید افتاده است و درصدد تحقیق برآمده و پس از یک یا دو سال به عقاید صحیح یقینی دست یافته است، آیا در ایام تردید حکم به ارتداد او می شود؟

ج. خیر.

مخالفت عملی و قولی و موافقت قلبی

32. اگر کسی در گفتار و یا عمل منکر خدا و پیامبر و یا یکی از ضروریات دین شود؛ امّا قلباً به آن معتقد باشد، چه حکمی دارد؟

ج. اعتقاد قلبی فقط کافی نیست؛ مگر در موارد اکراه با عدم تمکّن از توریه با التفات و توجه و بدون عسر و فشار، جهت اطلاع بیشتر به مسأله ی 110 رساله رجوع شود.

شرایط سب و دشنام برای ارتداد

33. سب و دشنام به خداوند و پیامبر و اولیای الهی در چه صورتی باعث ارتداد می شود؟

ج. در صورتی که شرایط زیر در فرد موجود باشد:

1) بلوغ؛

2) عقل؛

3) اختیار؛

4) گفتن بدون سهو و غفلت، بلکه با قصد و آگاهی؛

5) دانستن معنی لفظ سب و آن چه می گوید و قصد آن.

استخفاف و سبک شمردن مستحبات

34. آیا استخفاف و سبک شمردن مستحبات - مثل این که انسان بگوید، نماز شب چیست؟!

- یا التزام به عدم انجام یک عمل مستحبی، حرام است؟

و آیا چنین عملی موجب ارتداد می گردد؟

ج. این اعمال، مذموم؛ بلکه در بعضی موارد حرام است، ولی تا وقتی که به انکار رسالت برنگردد، سبب ارتداد نمی شود.

یاد نگرفتن نماز در اوایل بلوغ

35. اگر کسی در اوایل بلوغ نتواند نماز را به درستی یاد بگیرد و بخواند، آیا می تواند مثلاً عوض گفتن تکبیره الاحرام ترجمه آن به فارسی یعنی «خدا بزرگتر است» را بگوید؟ عوض از حمد که از یادگیری آن عاجز است چه باید بکند؟

ج.

گفتن تکبیر که سهل و آسان است و در غیر آن به مسأله ی 821 و 822 رساله رجوع شود.

یادگیری بخش هایی از حمد پس از بلوغ

36. فردی فقط بخشی از حمد را پس از بلوغ یاد گرفته است و نسبت به یادگیری بقیه آن مشکل دارد، تکلیف او نسبت به نمازهایی که تا وقت یادگیری کامل می خواند چیست؟

ج. در این رابطه به مسأله ی 821 و 822 رساله رجوع شود.

حکم گناهان قبل از سن تکلیف

37. اگر قبل از سن تکلیف گناهانی داشته باشیم که گفتن آنها موجب رسوایی است، حکم آن چیست؟

ج. لازم نیست آنها را بگویید.

قضای نمازهای اشتباه

38. بعد از سن تکلیف بعضی از واجبات را درست انجام نداده ام، الآن چگونه باید آنها را قضا نمایم؟

ج. هر مقداری که باطل بوده را باید قضا کنید.

احکام اجتهاد و تقلید

راه های سهگانه: تقلید، اجتهاد و احتیاط

فرق تقلید ممدوح و مذموم

39. تفاوت تقلید و انجام کورکورانه اعمال که مورد مذمت است چیست؟

ج. عمل از راه تقلید صحیح، عمل با حجّت و آگاهانه است.

تقلید، عقلیست یا شرعی؟

40. آیا تقلید علاوه بر آن که یک مسأله ی عقلی است، ادلّه ی شرعی نیز برای اثبات آن وجود دارد؟

ج. مسأله ی تقلید امری عقلیست و آیات و روایات به آن ارشاد دارند.

عمل به حکم عقل به جای تقلید

41. آیا در مواردی می توان به حکم عقل عمل کرد و در مسائل احکام به مجتهد رجوع نکرد؟

ج. خیر، چون عقل انسان از ادراک مسائل شرعیه قاصر است.

تفاوت تقلید عقلی با تقلید شرعی

42. ثمره ی عملی عقلی بودن تقلید یا شرعی بودن آن برای مقلّدین چیست؟

ج. در بعضی موارد شرایط و صفات مرجع تقلید، تأثیرگذار است.

تقلید بهتر است یا احتیاط؟

43. به نظر حضرت عالی عمل به احتیاط بهتر است یا تقلید؟ و کدام یک انسان را به واقع نزدیک تر می سازد؟

ج. از آنجا که شرط عمل به احتیاط در احکام شرعی، آگاهی کامل به موارد احتیاط است که فقط عده ی اندکی از آن اطلاع دارند، تقلید برای عموم مردم بهتر است.

عقلی یا تقلیدی بودن احتیاط

44. آیا احتیاط امری عقلیست یا شرعی و در خصوص مسأله ی عمل به احتیاط، تقلید از غیر اعلم جایز است؟

ج. احتیاط نیز مانند تقلید امری عقلیست و عمل به آن مستلزم تقلید از اعلم نمی باشد.

محدوده ی جستجوی فتاوا در احتیاط

45. در احتیاط آیا رعایت آرای فقیهان گذشته نیز لازم است؟

ج. اگر غرض احتیاط کننده احراز حجّت فعلیّه باشد، رعایت آرای فقیهان گذشته لازم نیست، به خلاف این که غرض احراز واقع باشد.

احتیاط در محدوده ی مراجع فعلی

46. آیا کسی که در اعلمیّت دو یا چند نفر از مراجع زنده شک دارد، می تواند در نظر این چند مرجع احتیاط کند؟ و آیا عمل او موضوع تقلید قرار می گیرد یا احتیاط؟

ج. در محدوده ی نظر همین چند نفر می تواند احتیاط کند و عمل او، عمل به احتیاط در تقلید است.

جواز احتیاط با استلزام تکرار

47. آیا احتیاط در اعمال را - در صورت توانایی به دست آوردن فتوا - اگر چه مستلزم تکرار باشد، جایز می دانید؟

ج. احتیاط جایز است و لو مستلزم تکرار باشد.

حکم خمس با فرض احتیاط بین مراجع

48. کسی که در بین فتاوای چند مرجع احتیاط می نماید، وظیفه ی او در پرداخت خمس چیست؟

ج. در پرداخت خمس نیز همانند دیگر مسائل احتیاط کرده و خمس را در مواردی مصرف می نماید که تمام آن مراجع جایز می دانند.

افراد بدون تقلید

49. وظیفه افرادی که تقلید نمی کنند چیست؟

ج. اعمالشان باطل است، به توضیح مذکور در مسأله ی 20 رساله.

اصطلاحات، شروط و حدود تقلید

تفاوت عبارات در رساله

50. فرق بین «جایز نیست» و «حرام است» در رساله ی عملیّه چیست؟

ج. بین این دو واژه تفاوتی وجود ندارد و مقلد باید در هر دو مورد عمل را ترک نماید.

فرق احتیاط مستحب و واجب

51. احوط قبل از فتوا و احوط بعد از فتوا یعنی چه؟

ج. فرقی ندارد، اگر فتوی و احتیاط در موضوع واحد است.

(به مسأله ی 10 رساله رجوع شود ).

جاهل قاصر کیست؟

52. در این زمان (عصر ارتباطات) جاهل قاصر به چه کسی اطلاق می گردد؟

ج. در هر عصر و زمانی تفسیر و تبیین مصادیق، به عرف همان عصر مربوط می شود.

حد گمان و یقین در مسائل

53. حد گمان و یقین را در مسائل بفرمایید که آیا منظور اطمینان است یا مراد علمیست که احتمال خلاف در آن راه نداشته باشد؟

ج. امر عرفیِ معروف مراد است.

تفاوت اعدل با اورَع

54. فرق مجتهد اعدل با اورع چیست؟

ج. عدالت عبارت است از ملکه ای که به واسطه آن شخص از گناهان کبیره و اصرار بر گناهان صغیره اجتناب نماید و مراد از اورعیّت آن است که شخص به واسطه ی زیادی قوّت ایمان، در جستجوی لازم برای استنباط احکام، مسامحه کمتری داشته باشد و در مقام استنباط از دیگران محافظهکارتر باشد.

امور حسبیّه

55. مراد از امور حسبیّه چیست؟

ج. به اقدامات ضروریّه ای که حاکم شرع یا وکیل او در حفظ جان، ناموس، مال و حقوقی که در معرض خطر است انجام می دهد، امور حسبیّه گفته می شود.

مراد از ضروریات دین

56. مراد از اعمال و دستوراتی که ضروری دین است و تقلید در آن لازم نیست، چیست؟

ج. ضروریات دین به مسائلی - هم چون وجوب نماز، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منکر و … - گفته می شود که مسلمانان شک و تردید در آن ندارند.

فرق حکم و فتوا

57. فرق دقیق میان حکم و فتوا را توضیح دهید؟

ج. فتوا در احکام کلیه است و حکم در موضوعات است و حکم حاکم شرع لازم الاتّباع برای همه است.

تقلید از مجتهد متجزّی

58. آیا تقلید از کسی که در یکی از ابواب فقه - مثل نماز و روزه - به درجه ی اجتهاد رسیده، جایز است؟

ج. در صورت اعلمیّت از دیگر مجتهدین در آن باب، تقلید از وی در همان باب جایز است؛ در غیر این صورت، جایز نیست.

اطلاع مجتهد از اوضاع زمان و مکان

59. آیا اطلاع مجتهد از اوضاع زمان و مکان از شرایط اجتهاد است؟

ج. اطلاع از زمان و مکان صدور آیه یا روایت، فی الجمله در استظهار و استفاده از آنها دخالت دارد و اطلاع از زمان و مکان خود، در تطبیق حکم بر موضوع نافع است.

آگاهی سیاسی مرجع

60. آیا آگاهی سیاسی جزو شرایط مرجع تقلید مانند:

شیعه دوازده امامی و …

محسوب می شود یا نه؟

ج. در حکم او می تواند دخالت داشته باشد.

رابطه رساله ی عملیه با مرجعیت

61. آیا تقلید از مجتهدی که متصدّی مقام مرجعیت نبوده و رساله ی عملیه هم ندارد، جایز است؟

ج. تصدّی مقام مرجعیت و یا داشتن رساله، شرط جواز تقلید نیست؛ ولی مقلد باید بتواند به یکی از راه های ذکر شده در رساله به آرا و فتاوای مرجع خود دسترسی پیدا کند.

عدم امکان دسترسی به مرجع

62. آیا تقلید از علمای کشورهای دیگر که دسترسی به آنان امکان ندارد، جایز است؟

ج. در صورت وجود شرایط - از جمله اعلمیّت - جایز است؛ لیکن اگر دسترسی به آرا و فتاوای او به طور کلی امکان ندارد، باید با رعایت موازین ذکر شده و با رعایت اعلمیّت و اورعیت، به مجتهد دیگر مراجعه نماید.

مرجعیت زنان

63. آیا زن می تواند فقط برای زنان مرجع شود؟ و یا فقط در مسائل اختصاصی بانوان مرجع تقلید آنان باشد؟

ج. جایز نیست.

اختلاف مراتب عدالت مجتهد با منصب های دیگر

64. آیا بین عدالت لازم در تقلید، با عدالت قاضی و یا امام جماعت تفاوت مرتبه وجود دارد؟

ج. عدالت که ملکه ی ترک گناهان کبیره است، دارای مراتب مختلفیست که هر یک از منصب های ذکر شده متناسب با حساسیت آن منصب نیازمند مرتبه ای از مراتب آن ملکه است، هر چند همگی در این که باید جمیع کبائر را - که از جمله ی آنها اصرار بر صغائر است - ترک کند، اشتراک دارند.

اجتهاد در فقه و اخلاق

65. اگر کسی در مسائل فقهی مجتهد باشد، آیا در علم اخلاق و مسائل اخلاقی نیز مجتهد است و می توان در امور اخلاقی از او تقلید نمود؟

ج. ملازمهای بین اجتهاد در فقه و اجتهاد در سایر علوم وجود ندارد.

محدوده ی تقلید

66. آیا تقلید در واجبات و محرّمات و مستحبّات و مباحات و مکروهات واجب است؟

ج. اگر بخواهد قصد ورود از شارع داشته باشد، در غیر ضروریات، تقلید یا عمل به احتیاط واجب است.

67. آیا سفارش ها و دستورهای اخلاقی دین مبین اسلام در قلمرو تقلید قرار می گیرد، یا این که چون برخی از آنها تکلیف الزامی ندارد و از قلمرو تقلید خارج می شود؟

ج. الزامی نبودن تکلیف، ملازمهای با خروج از قلمرو تقلید ندارد.

68. تقلید از مجتهد شامل مسائل حکومتی و سیاسی نیز می شود، یا منحصر به مسائل فقهی است؟

ج. تقلید در تمام مسائل غیر اعتقادی و غیر ضروری جاری است.

تفاوت موضوعات با احکام

69. در عمل به تکالیف شرعی، تفاوت موضوع با حکم چیست و تشخیص و بیان کدام یک بر عهده مکلف و تشخیص کدام بر عهده مجتهد است؟

ج. حکم؛ قانونی است که شارع گذاشته است و موضوع چیزیست که این حکم در آن پیاده می شود و استنباط حکم، وظیفه مجتهد و تشخیص موضوع، وظیفه مکلّف است.

اقسام موضوعات فقهی و تشخیص آنها

70. لطفاً اقسام موضوعات فقهی را بفرمایید و این که تشخیص کدام یک بر عهده مجتهد و تشخیص کدام یک بر عهده مقلّد است؟

ج. تشخیص موضوعات مستنبطه بر عهده مجتهد و تشخیص موضوعات صرفه، شأنِ مقلّد است.

فرض تعارض عقل با نقل

71. اگر از راه عقل به چیزی رسیده ایم که آیات و روایات یا رساله ی توضیح المسائل آن را رد می کند، وظیفه ما چیست؟

: آیا به قطع خود عمل کنیم، یا ظنّی که به روایات یا آیات یا رساله داریم؟

ج. در غیر ضروریات در فروع دین باید به یکی از سه طریق (اجتهاد، احتیاط و تقلید) عمل کرد و جایی که با عقل قطعی مخالف باشد، وجود ندارد.

تقلیدی یا اعتقادی بودن ولایت فقیه

72. آیا ولایت فقیه یک مسأله ی تقلیدیست یا اعتقادی؟

ج. مسأله ی تقلیدی و از فروع است.

محدوده ی وجوب تعلیم احکام

73. این که فرموده اند:

«مسائلی که انسان غالباً احتیاج دارد باید یاد بگیرد» مراد احتیاج فعلی است، یا مراد کلیّه ی مسائلیست که ممکن است در آینده نیز به آن احتیاج پیدا کند؟

ج. وجوب یادگیری در خصوص مسائلیست که فرد همواره با آنها در ارتباط است، ولی در آن دسته از مسائلی که به ندرت ممکن است به آن مبتلا شود، تهیه و در دسترس داشتن رساله برای رجوع در هنگام نیاز کافیست تا مبتلا به مخالفت به سبب جهل در احکام مورد نیاز نگردد.

مراد از اعلمیّت

74. آیا اعلمیّت و کمتر بودن خطای مجتهد در استنباط فرع از اصل و … فقط مربوط به مسائل فقهیست یا مسائل سیاسی را نیز شامل می شود؟

ج. تمام مواردی که به استنباط حکم الهی از اصول و منابع مربوط می گردد را شامل می شود.

تقلید از اعلم

75. تقلید از مفضول - یعنی غیر اعلم و غیر اورع - اگر فتوایش مطابق با اعلم یا احتمالاً مطابق باشد، درست است؟

ج. جایز است در صورت موافقت و امّا با احتمال مخالفت در صورت امکان دسترسی به فتاوای اعلم، احوط لزومی تقلید از اعلم است.

اعلمیّت در غیر فقه

76. اگر فقیهی در علومی - مانند رجال، هیأت، فلسفه و اصول و … - از دیگر مجتهدین مقدم باشد، آیا این تسلط می تواند وجه ترجیح او بر مجتهدین دیگر باشد؟

ج. اگر آن علوم از مبادی فقه نیست و در استنباط احکام الهی دخالت ندارد، وجه ترجیح به شمار نمی آید، مخصوصاً در صورت اعلمیّت مجتهد دیگر در علم فقه.

تقدّم اعلمیت یا اورعیت

77. اگر مجتهدی اعلم باشد و مجتهد دیگر اورع، آیا تقلید از مجتهد اورع جایز است؟

ج. خیر جایز نیست و باید از اعلم تقلید کند.

شک در مرجعیّت مرجع تقلید

78. اگر شخصی نسبت به شرایط لازم در مرجع تقلید خود دچار شک شود، چه باید بکند؟

ج. همان کاری باید بکند که پیش از انتخاب آن مرجع باید می کرد؛ یعنی اگر گمان به اعلم بودن مرجعی دارد، در صورتی که گمانش به حد اطمینان برسد باید از او تقلید کند؛ بلکه اگر برای او اطمینان حاصل نشد بعید نیست ترجیح مرجعی که فقط به اعلم بودن او گمان دارد یا احتمال می دهد ولی بهتر اینست که در این صورت به قول کسی عمل کند که موافق احتیاط باشد؛ اما اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و بداند دیگری از او اعلم نیست، باید از او تقلید کند و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند، باید از یکی از آنها تقلید کند.

راه های اثبات اجتهاد، اعلمیّت و به دست آوردن، عمل کردن و پاسخگویی به فتاوا

تعارض گواهی بر اعلمیّت

79. اگر عده ای از علما - که توانایی تشخیص مجتهد اعلم را دارند - فردی را معرفی نمایند، امّا خود انسان به اعلمیّت فرد دیگری یقین داشته باشد و یا ببیند جمع دیگری از علما، مجتهد دیگری را معرفی نموده اند، تکلیف چیست؟

ج. در صورتی که یقین انسان به اعلم بودن فرد دیگر، بر اساس موازین ذکر شده باشد، عمل به یقین مقدم است و در صورت تعارض نظرات علما، اگر مرجحات دیگر، هم چون اورعیت در یکی از آنان بود، باید از وی تقلید کرد و در صورت یأس از ترجیح یکی از آن دو بر دیگری، فرد اختیار دارد که از هر یک از آن دو مجتهد تقلید نماید.

تحقیق کردن از یک مرجع

80. آیا می توان بدون تحقیق مرجع تقلید را انتخاب کرد؟

ج. باید از مرجع اعلم تقلید کرد.

رابطه شلوغی درس خارج با اعلمیّت

81. آیا شلوغی درس خارج یک مجتهد، دلیل اعلمیّت او در استنباط احکام فقهی می تواند باشد؟

ج. از آنجا که ملاک اعلم بودن، فهم بهتر حکم الهیست و این مطلب با نحوه بیان و چگونگی تدریس ملازمهای ندارد، پس شلوغی درس خارج نمی تواند ملاک اعلم بودن مجتهد محسوب گردد.

راه شناخت اورع بودن مجتهد

82. طریق شناخت مجتهد اورع چیست؟

ج. طریق شناخت مجتهد اورع، همان طریق شناخت اعلم است.

پیروی از دیگران در انتخاب مرجع تقلید

83. اگر بزرگ یک قوم، عشیره و خانواده از فردی تقلید کند، آیا افراد دیگر می توانند به تبعیت از او از همان مجتهد تقلید نمایند؟

ج. خیر؛ مگر آن که او توانایی تشخیص مجتهد و اعلم را داشته باشد و به واسطه گفتار وی، برای دیگران علم یا اطمینان به اجتهاد و اعلمیّت آن فرد پیدا شود.

تقلید بدون تحقیق

84. اگر فردی بی سواد با راهنمایی یک عالم بدون تحقیق از کسی تقلید کند، جایز است؟

ج. اگر فهمید از مرجع اعلم تقلید کرده مشکلی ندارد وگرنه در صورتی اعمال او صحیح است که بفهمد به وظیفه واقعی خود رفتار کرده است، یا عمل او با فتوای مجتهدی که وظیفه اش تقلید از او بوده، یا با فتوای مجتهدی که فعلاً باید از او تقلید کند مطابق باشد و عباداتی را که قبلاً انجام داده با قصد قربت انجام داده باشد.

عدم تشخیص فالأعلم در رجوع مرجع در احتیاطهای واجب

85. اگر مجتهد اعلم بعدی را نتوانستیم بشناسیم، احتیاطهای واجب را به چه کسی رجوع کنیم؟

ج. در صورت تساوی مراجع از نظر علم و یا عدم امکان تشخیص اعلم، مخیّر هستید به هر کدام رجوع کنید؛ مگر این که یکی از آنها اورع باشد که بر دیگران مُقَدَّم است.

اختیار زن در انتخاب مرجع

86. آیا زن در انتخاب مرجع تقلید مستقل است، یا باید تابع شوهرش باشد؟

ج. خیر، زن در انتخاب مرجع تقلید مستقل است.

وظیفه ی کسی که به سن بلوغ می رسد

87. اگر بچّه ای به سن بلوغ برسد ولی هنوز از جهت نداشتن رشد کافی نتواند مرجع تقلیدش را بشناسد، والدین او در قبال وی چه وظیفه ای دارند؟

ج. سیره ی مؤمنین بر ارشاد این دسته افراد و تحقیق برای آنها است.

88. اگر شک نمودم که آیا در زمان تقلید از مرجع قبلی، واجد شرط تقلید [تکلیف یا تمییز] بوده ام یا نه، وظیفه ام چیست؟

ج. اگر در تمییز شک دارید، باید به مجتهد زنده ای که شرایط تقلید را داراست، رجوع کنید.

نیّت کردن هنگام تقلید از مرجع

89. آیا برای تقلید از مرجع تقلید نیّت زبانی لازم است؟

ج. خیر بلکه عمل بر طبق فتاوای او لازم است.

احراز صلاحیّت مرجع بعد از مدّتی تقلید

90. اگر کسی پس از مدّتی که از مجتهدی تقلید کرد، صلاحیّت مجتهد را برای تقلید احراز کرد، آیا حکم کسی را دارد که می خواهد از آغاز از او تقلید نماید، مثلاً در صورتی که صلاحیّت وی، بعد از فوت او احراز شد، می تواند بر تقلید وی باقی باشد؟

ج. اعمال او در این مدت محکوم به صحّت است، ولی در فرض سؤال، بقای بر تقلید مشکل است.

تقلید از غیر اعلم

91. در مسأله ای مرجع تقلید فتوا داشته و مقلّد نمی دانسته که رجوع در فتوی جایز نیست، به همین جهت رجوع به غیر اعلم کرده است، آیا اعمالش صحیح است؟

ج. عملی را که انجام داده است، اگر مخالف با فتوای اعلم بوده، به شرحی که در مسأله ی 20 رساله آمده است جبران نماید.

اعمال بر خلاف تقلید

92. شخصی مدتی اعمالی را انجام داده و بعد متوجه شده که بر خلاف فتوای مجتهد است، حکم اعمال گذشته اش چیست؟

ج. اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، در صورتی اعمال او صحیح است که بفهمد به وظیفه ی واقعی خود رفتار کرده است، یا عمل او با فتوای مجتهدی که وظیفه اش تقلید از او بوده یا با فتوای مجتهدی که فعلاً باید از او تقلید کند مطابق باشد و عباداتی را که قبلاً انجام داده با قصد قربت انجام داده باشد.

عدم شناخت مرجع اعلم

93. من مقلد امام بودم و بعد از رحلت ایشان بنا به فتوای آقای اراکی بر تقلید از ایشان باقی ماندم، اکنون مرجع اعلم را نمی شناسم آیا الآن هم می توانم بر امام باقی باشم؟

ج. اگر احراز و یا احتمال اعلمیّت میّت در بین نباشد، رجوع به مجتهد زنده جایز است و در صورتی که مجتهد زنده اعلم باشد یا احتمال اعلمیّت او در بین باشد رجوع به او واجب است ( جهت اطلاع بیشتر به مسأله های 12 و 13 رساله رجوع شود. )

مطابقت اجمالی عمل با فتاوی

94. چنان چه انسان یقین نماید که عملش با فتاوای یکی از مراجع محترم - که تقلید از آنها جایز است - منطبق می باشد، آیا همین مقدار کفایت می کند؟

ج. مطابقت عمل با نظرات مجتهدِ اعلم، شرط است.

مطالعه ی رساله و یادگیری احکام

95. آیا لازم است برای تقلید از یک نفر، تمام رساله وی را بخوانیم؟

ج. نه، فقط مسائلی را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد، واجب است یاد بگیرد.

در دست نبودن فتوای مرجع

96. اگر در شرایطی دسترسی به مرجع تقلید یا رساله ایشان نباشد، آیا می توان از رساله ی سایر مراجع در مسأله ی مورد ابتلاء استفاده کرد؟

ج. اگر صبر ممکن است، وظیفه، به دست آوردن فتوای مرجع است و در غیر این صورت، اگر احتیاط ممکن است، به احتیاط عمل نماید و اگر احتیاط ممکن نباشد، چنان چه از انجام عمل محذوری پیش نیاید، می تواند عمل را به جا آورد و بعد از دسترسی به فتوای مرجع، در صورت مخالفت، اعاده کند و اینها در صورتیست که عدم دسترسی در تمام مسائل نباشد، در غیر این صورت، می تواند به مجتهد اعلم پس از او مراجعه کند.

رجوع به اعلم بعدی در احتیاطها

97. اگر مجتهد اعلم در مسأله ای احتیاط واجب کرد و مجتهد اعلم بعدی نیز احتیاط واجب کرد، آیا می توان به مجتهد سوم با مراعات اعلم بودن نسبت به دیگر مجتهدین رجوع کرد؟

ج. بله، می توان به مجتهد سوم رجوع کرد.

98. اگر مجتهد اعلم بعدی پس از فتوا دادن بر خلاف احتیاط مجتهد اعلم، احتیاط مستحبّی کرده باشد، چه باید کرد؟

ج. عمل به این احتیاط خوب است.

کفایت مطابقت عمل با فتوای مجتهد اعلم

99. مقلّدی به احتیاط واجب مرجع تقلیدش در مسأله ای اعتنا نمی کند (نه به احتیاط عمل می کند و نه به مجتهد اعلم بعدی رجوع می کند)، اما پس از مدّتی به مجتهد اعلم بعدی رجوع می کند که وی آن مسأله را واجب نمی داند، آیا عملش صحیح بوده است؟

ج. با فرض عدم اختلال شرطی - مثل قصد قربت - مطابقت عمل با فتوای او در صحیح بودن عمل کافی است.

تقلید از غیر اعلم

100. آیا اعمال کسی که به جهت عدم وجود شرایط معتبر تقلید در مجتهد اعلم، از مجتهد غیر اعلم تقلید نموده، باطل است؟

ج. اگر مراد از شرایط، فقدان شرایط ذکر شده در رساله است، با رعایت اعلم بودن مجتهد بعدی اعمالش محکوم به صحت است.

شرایط حاکم شرع

101. آیا در عمل به دستورات حاکم شرع، شرایط تقلید از مجتهد نیز معتبر است؟

ج. بله، حاکم شرع همان مجتهد جامع الشرائط است.

متابعت از مجتهد در موضوعات

102. در صورت اختلاف نظر مجتهد و مقلد در تشخیص موضوع، نظر کدام مقدم است و آیا متابعت از نظر مجتهد در موضوع نیز واجب است.

ج. در موضوعات، مقلد به نظر خودش عمل می کند.

تعارض قوانین با فتوا

103. در تعارض قوانین تصویب شده در مجلس و شورای نگهبان با فتوای مرجع تقلید، وظیفه مکلف و یا قاضی مقلِّد چیست؟

ج. وظیفه ی مقلّد رجوع به فتوای مرجع تقلید خود است.

تعارض بین حکم و فتوا

104. در موارد تعارض بین حکم قاضی و فتوای مرجع به کدام یک باید عمل نمود؟

ج. فتوا در کلیات است و حکم در قضایای شخصیه، بنا بر این تعارض بین این دو وجود ندارد.

105. آیا عمل به حکم یا فتوای ولی امر مسلمانان برای غیر مقلدین او واجب است و در صورت تعارض با رأی مجتهد اعلم، کدام یک مقدم است؟

ج. مقلد باید به فتوای مرجع تقلید خودش رجوع کند و موارد خاصّه را سؤال کند.

اختلاف زن و شوهر در مرجع تقلید

106. اگر زن و شوهر هر کدام مرجع تقلید متفاوتی داشته باشند، در موارد مشترک و اختلافی که به هر دو نفر آنان مربوط می گردد - مثل جواز و یا عدم جواز دخول بعد از پاک شدن و قبل از غسل حیض - وظیفه ی آنان چیست؟

ج. باید به احتیاط عمل نمایند.

علت اختلاف فتوای مراجع

107. در حالی که کلیه احکام و مسائل از قرآن استخراج می شود، چرا مراجع نظرات گوناگونی دارند؟

ج. احکام از ادله ی اربعه (قرآن، روایت، عقل و اجماع) استخراج می شود و این اختلاف در غیر مسلّمات و قطعیات در مقام استنباط است.

اختلاف بین طرق به دست آوردن نظر مجتهد

108. اگر برخی از طریق های چهارگانه ارایه شده برای به دست آوردن نظر مجتهد با یکدیگر منافات پیدا کرد، وظیفه چیست؟

ج. شنیدن از خود مجتهد و یا دو نفر عادل، مقدم بر دیدن از رساله و یا شنیدن از فرد مورد اطمینان است و در صورت تعارض بین دو راه اخیر باید تا کسب نظر مجتهد در آن مسأله به احتیاط عمل نماید.

عدم مطابقت نظر مجتهد با واقع

109. اگر مکلف طبق موازین شرعی اعلم بودن مجتهدی را احراز نمود و به دستورات او عمل کرد ولی نظرات او مطابق واقع و دستورات واقعی شارع نبود؛

1) آیا اعمال او باعث رشد و کمال وی می شود و مستوجب ثواب برای او می گردد؟

2) آیا در قیامت مورد مؤاخذه قرار می گیرد؟

ج. در فرض مزبور عمل به حجّت کرده و مأجور است.

وظیفه ی نایب در تقلید

110. کسی که برای انجام عباداتی چون نماز و روزه و حج نایب می شود، آیا باید به فتوای مرجع خودش عمل کند یا به فتوای مرجع تقلید کسی که از جانب وی نایب گردیده است؟

ج. نایب باید به فتوای مرجع تقلید خودش عمل کند و در نیابت از حی در حج، فی الجمله احتیاط کند.

اختلاف وصی یا ورثه با متوفّی در تقلید

111. اگر وصی یا ورثه با متوفّی در مرجع تقلید متفاوت باشند، در محاسبه باید طبق فتوای مرجع خود عمل کنند یا مرجع تقلید میّت؟

ج. در مقدار محاسبه دیون بر میّت، میزان و معیار تکلیفِ میّت در زمان حیاتش می باشد، امّا در کیفیّت پرداخت، اگر مورد اختلاف باشد، میزان، تقلید وصی و ورثه است.

پاسخگویی به مسائل

112. پاسخگویی به مسائل و فتاوا برای عالمی که از آنها اطلاع دارد واجب است؟

ج. از باب ارشاد جاهل بدون عسر و محذور، لازم است.

وظیفه مسأله گویان

113. کسی که در مقام بیان مسائل شرعی است، آیا باید به نظریات مجتهد یقین داشته باشد یا اطمینان و گمان کافیست و در صورت کشف خلاف تکلیف او چیست؟

ج. اطمینان هم کافیست و اگر فهمید اشتباه کرده تا جایی که ممکن است باید اشتباه را برطرف کند.

وظیفه مسؤول عنه در پاسخ به مسائل اختلافی

114. اگر از کسی مسأله شرعی - که مورد اختلاف مراجع معظم تقلید می باشد - پرسیده شود، آیا وی موظّف است نظر خود (در صورتی که مجتهد باشد ) یا مرجع تقلید خود (در صورتی که مقلّد باشد ) را در پاسخ بگوید، یا نظر مرجع تقلید سؤال کننده را؟

ج. اگر از کسی مسأله ی مورد اختلافی را سؤال کنند، او نمی تواند، نظر و فتوای خودش را اجتهاداً یا تقلیداً بگوید، بلکه باید بر طبق فتوای مرجع سؤال کننده جواب بگوید، چون فرد سؤال کننده از وظیفه ی فعلیه خودش سؤال کرده، که همان فتوای مرجع خودش است.

وجوب ارشاد جاهل

115. اگر تقلید کسی اشکال داشته باشد، آیا وظیفه داریم به او گوشزد کنیم؟

ج. اگر جاهل به مسأله است، ارشاد نمایید.

نحوه ی تحقق تقلید

116. تقلید به چه چیز محقّق می شود؟ به عمل یا به التزام یا به أخذ رساله و یا …؟

ج. تقلید به وسیله ی عمل بر وِفق فتوای مجتهد جامع الشّرایط محقّق می شود و التزام و … از مُقَدَّمات تقلید به شمار می روند.

ظهور و اطلاق کلام مجتهد

117. آیا می شود به اطلاق کلام مجتهد عمل نمود و یا به ظهور آن اکتفا کرد؟

ج. در مواردی که عقلا به ظهور و اطلاق تمسک می کنند مانع ندارد، به شرطی که جستجوی کامل از مظان آن شده باشد.

تقلید از میّت

بقا بر میّت

118. نظر شما در رابطه با بقای بر تقلید میّت چیست؟

ج. در صورت تساوی میّت و حی در آنچه تقلید در آنها محقق شده است، بنا بر اقوی، بقا جایز است و در صورت اعلمیّت از حی، اظهر وجوب بقاء است.

شک در اعلمیّت حی و میّت

119. اگر ندانیم مجتهد زنده اعلم است یا مجتهد میّت و نتوانیم اعلم را تشخیص دهیم وظیفه چیست؟

ج. در این فرض، بقای بر تقلید میّت در مسائل عمل شده جایز است.

شک در اعلمیّت میّت

120. مقلدی که نسبت به اعلم بودن مجتهد فوت شده شک دارد، آیا در تمام مسائل عمل شده و عمل نشده می تواند به شما [مجتهد حی ] رجوع نماید؟

ج. به مسأله ی 16 رساله رجوع شود.

عمل بدون تقلید و شک در اعلمیّت مرجع

121. شخصی در ابتدای بلوغ، احکام و اعمال شرعی را بدون تقلید انجام داده است و پس از مدّتی از مرجعی تقلید نموده که اکنون از دنیا رفته است.

حال شک دارد که آیا ابتدای تقلید، در زمان آن مرجع بوده یا نه و با توجّه به این که آن مرجع نسبت به تمام مراجع فعلی اعلم بوده، آیا این شخص به اعلم زنده رجوع کند یا بر همان میّت باقی بماند؟

ج. در فرض سؤال نمی تواند از میّت تقلید کند و باید از مجتهد حی تقلید کند، مگر در مسائلی که یقین دارد در زمان حیات مجتهد میّت به فتوای او عمل کرده است، که در این مسائل در صورت اعلمیّت میّت، باید بر فتوای او باقی باشد.

حکم تقلید از مرجع مرده

122. اگر مرجع تقلید کسی فوت کند و از مرجع زنده تقلید نکند، چه حکمی دارد؟

ج. اگر در مسأله ی بقاء هم به کسی رجوع نکرده در حکم کسیست که اعمالش را بدون تقلید انجام داده است.

مراد از مسائل عمل شده

123. مراد از مسائلی که عمل شده - در باب تقلید میّت - چیست؟

آیا خصوص هر مسأله را باید عمل کرده باشد یا اگر از هر بابی به چند مسأله عمل کرده است، می تواند در تمام آن باب - مثلاً باب نماز و باب روزه و … - به فتوای میّت باقی بماند؟

ج. فقط در خصوص مسأله ای که عمل کرده، می تواند باقی بماند.

رابطه بلوغ و تقلید از میّت

124. آیا در اصل تقلید کردن و هم چنین برای باقی ماندن بر تقلید از میّت، بلوغ شرط است؟

ج. شرط نیست.

میزان برای عمل کردن در بقا بر میّت

125. در بقای بر فتوای میّت آیا یک بار عمل کردن کافی است؟

یعنی با یک بار عمل به فتوای مجتهد زنده، آیا بعد از فوت وی می توان بر تقلید او باقی بود؟

ج. تقلید با یک بار عمل کردن تحقق پیدا می کند و فقط در مسائلی که عمل کرده می تواند بر تقلید میّت باقی باشد.

اگر میّت اعلم از احیاء باشد.

126. اگر در زمان مجتهد زنده، ملتزم به عمل به فتوای او بوده امّا موردی پیش نیامده که عمل کند، بعد از وفات او می تواند بر تقلید او باقی بماند؟

ج. میزان عمل است نه التزام و در فرض مسأله نمی تواند باقی بماند مگر در خصوص مسائلی که عمل کرده است.

تقلید ابتدایی از میّت

127. آیا تقلید ابتدایی از مجتهد میّت - در صورتی که مجتهد میّت اعلم از مجتهدین زنده باشد - جایز است؟

ج. جایز نیست.

کفایت تقلید پیش از بلوغ برای بقای بر تقلید میّت

128. اگر نابالغی از مجتهدی تقلید کند و به فتوایش عمل نماید، آیا پس از بلوغ می تواند در صورت فوت آن مرجع بر تقلید وی باقی باشد؟

ج. تقلید و عمل به فتوا پیش از بلوغ، برای بقا کافی است.

129. در زمان حیات آیت اللَّه اراکی از ایشان سؤال کردم که آیا کسانی که در زمان حیات امام به سن تکلیف نرسیده بودند ولی اعمال خود را مطابق فتوای ایشان انجام داده اند، اینک که مکلّف شده اند آیا می توانند از ایشان تقلید کنند؟ جواب مثبت داده بودند. حال بعد از فوت آیت اللَّه اراکی، از شما تقلید می کنم. آیا می توانیم به امام - رحمه اللَّه - باقی بمانم؟

ج. در مسائلی که از مرجع میّت تقلید کرده و عمل نموده اید و از ایشان به دیگری عدول نکرده اید، اگر ایشان را اعلم یا مساوی با حی می دانید، واجب یا جایز است باقی بمانید، به شرحی که در رساله آمده است.

عمل بدون توجّه به تقلید

130. شخصی متوجّه عنوان تقلید نبوده ولی اگر مسأله ای برایش پیش می آمده به رساله ی مجتهد وقت رجوع کرده و عمل نموده، آیا این مقدار برای تحقّق تقلید و بقای بر او در صورت فوت، کافی است؟

ج. وی همانند فرد بدون تقلید بوده و بقاء مشکل است، اگر چه عملش صحیح است.

اجازه در بقای بر میّت

131. آیا در بقای بر تقلید میّت، اعلمیّت مجتهدی که اجازه ی بر بقا می دهد شرط است، یا اجازه هر مجتهدی کفایت می کند؟

ج. اعلمیّت مجتهد زنده، در اجازه بر بقا شرط است.

اجازه از اعلم در بقای بر میّت

132. اگر کسی با اجازه مجتهد غیر اعلم بر تقلید میّت باقی مانده بود، آیا اکنون عدول به اعلم و اجازه از او برای بقا واجب است؟

ج. عدول به اعلم و دریافت نظر او در چگونگی بقای بر میّت لازم است.

چگونگی انطباق اعمال با نظر مجتهد

133. اگر اعمال کسی منطبق بر نظر مجتهد میّت نبوده، ولی با نظر مجتهد زنده منطبق باشد، تکلیف اعمال او چیست؟

ج. اگر اعلم بودن مجتهد زنده را احراز کرده باشد، اعمال او قضا و اعاده ندارد.

اشتباه در فهم فتوی

134. شخصی مقلّد مجتهدی بوده و در مسأله ای به خیال این که فتوای او چنین است، عمل کرده و بعد از فوت وی معلوم شده که فتوای او را اشتباهی فهمیده است و عملش طبق فتوای او نبوده، آیا در صورت اعلم بودن مجتهد میّت، در این مسأله هم باید بر تقلید او باقی بماند؟

ج. در فرض مزبور، به فتوای مجتهد میّت عمل نکرده و باید از مجتهد زنده تقلید کند.

عدم جواز بازگشت دوباره به میّت

135. شخصی ابتدا مقلّد مجتهدی بوده و به فتوای وی عمل کرده است، پس از فوت وی، به مجتهد زنده ای رجوع می کند که تقلید را فقط التزام می داند که پس از چندی وی نیز فوت می کند، آیا می تواند به مجتهد اوّل رجوع نماید؟ آیا فرقی بین مسائلی که در زمان حیات مجتهد اوّل مورد عمل وی قرار گرفته با دیگر مسائل وجود دارد؟

ج. دیگر به اوّلی نمی تواند باقی بماند، هر چند در مسائلی باشد که به فتوای اولی عمل کرده است.

فرض جواز رجوع به حی

136. کسی که مقلّد مرجعی بوده که از دنیا رفته آیا در وجوب بقا در مسائلِ عمل کرده، احراز یا احتمال اعلمیّت میّت به طور اجمال شرط است، یا این که اگر در مسأله ای احتمال اعلمیّت هر دو وجود دارد، در خصوص همان یک مسأله ی می تواند رجوع به حی کند؟

ج. در خصوص همان یک مسأله ی ذکر شده، رجوع به حی جایز است.

حکم پرداخت وجوهات با بقای بر تقلید

137. کسی که از مجتهدی تقلید کرده و پس از فوت او با اجازه ی مجتهد زنده به تقلید او باقی مانده است، وجوهات شرعی خود را به چه کسی باید پرداخت نماید؟

ج. باید به مجتهد اعلم زنده بپردازد.

تقلید از همه ی مراجع در مسأله جواز بقای در تقلید

138. آیا انسان می تواند در مسأله بقای بر میّت، از همه ی مراجع فعلی تقلید نماید، یعنی چون همه مراجع بقای بر تقلید را جایز می دانند، همه ی آنها را در این مسأله، مرجع تقلید خود بداند؟

ج. مانع ندارد، ولی در مقداری که همه قبول دارند، نه بیشتر.

تقلید از میّت با لزوم تقلید از حی

139. فردی در مسأله ای که می بایست از مجتهد زنده تقلید نماید، مطابق با فتوای مجتهد میّت عمل کرده است، تکلیفش چیست؟

ج. اگر اعمالی که انجام داده، مطابق با فتوای مجتهد اعلم زنده باشد، صحیح است و در غیر این صورت اگر احتیاج به اعاده دارد، باید آنها را اعاده نماید.

بازگشت مجدّد به میّت

140. در زمان حیات حضرت آیت اللَّه خویی - رحمه اللَّه - از ایشان تقلید می کردم و بعد از فوت ایشان در جمیع مسائل به مجتهد زنده رجوع کردم آیا، در صورتی که ایشان را اعلم بدانم می توانم دوباره به ایشان برگردم؟

ج. بعد از رحلت ایشان اگر به نحو جایز به مجتهد دیگری رجوع کرده اید، دیگر نمی توانید به ایشان برگردید.

بقا بر میّت اوّل یا دوّم؟

141. بعد از میّت اعلم، در تمام مسائل به مجتهد زنده رجوع کردم و به مسائل ایشان عمل نمودم. مجتهد دوّم هم از دنیا رفت و اکنون به مجتهدی رجوع کرده ام که بقای بر اعلم را واجب می داند. اکنون باید بر اعلم اولی باقی بمانم یا اعلم دوّمی؟

ج. اگر مجتهد دوم اعلم از حی باشد در محدوده ی مسائلی که به فتوای او عمل کرده اید، باید به مجتهد دوّم باقی بمانید و میزان آخرین مجتهدیست که به فتوای او عمل شده و از او عدول به دیگری نشده باشد.

بقای بر تقلید در مورد احتیاط بین دو نفر

142. فردی بین دو فتوا از دو مجتهد احتیاط می کرده است، - البته از آن دو مجتهد به صورت تفصیلی تقلید نمی کرده است، آیا پس از فوت یکی از مجتهدین می تواند به فتوای وی باقی بماند؟

ج. همین مقدار محقّق کننده عمل است و برای بقای پس از موت، در مسأله ی عمل شده کافی است.

143. آیا در بقا بر فتوای میّت لازم است که در حال حیات، مشخّصاً از او تقلید شده باشد، یا اگر بین فتوای او و مجتهد دیگری احتیاط شود و به هیچ کدام تفصیلاً اسناد داده نشود، برای بقا کافی است؟

ج. اگر به قول هر دو تقلید کرده بعد از فوت هر کدام در مسأله ای که از او تقلید کرده جایز و یا واجب است که بر تقلید او باقی بماند.

تبعیّت از مجتهد زنده در مسأله ی قضا

144. نماز و روزه هایی از این جانب به جهت جهل به بعضی احکام غسل جنابت، محکوم به قضا می باشد و در زمان فوت ادایی آن، مقلّد مرجع متوفّی بودم، آیا وظیفه ی قضای آنها، طبق فتوای مرجع متوفّی باید باشد یا بر طبق فتوای مجتهد زنده؟

ج. وجوب و عدم وجوب قضا، وظیفه ی الآن است نه گذشته؛ بنا بر این باید طبق نظر مجتهد زنده عمل نمایید.

تقلید از دو مجتهد در دو مسأله اختلافی

145. نمازگزاری از دو مجتهد تقلید می کند، در حالی که یکی از آن دو سوره را در نماز مستحب می داند و جلسه استراحت را واجب، امّا مجتهد دیگر بر عکس، سوره را در نماز واجب و جلسه استراحت را مستحب می داند. آیا در یک نماز می تواند از هر دو تقلید کند؛ به گونه ای که هم سوره و هم جلسه استراحت را ترک کند؟

ج. نمی تواند، زیرا با هر دو مخالفت کرده و به نظر هر دو نماز او از جهتی باطل است.

تقلید موقت

146. آیا در مسأله ی بقای بر تقلید میّت اگر انسان تا محرز شدن اعلم، به صورت موقّت از مرجعی تقلید نماید و اکنون بخواهد عدول کند، اشکال دارد؟

ج. با رعایت موازین ذکر شده در رساله، مانعی ندارد.

عدم جواز رجوع به میّت

147. اگر انسان از میّت به زنده رجوع کرد و بعد از احراز اعلمیّت مجتهد زنده دیگری در تمام مسائل به وی رجوع نمود، حال اگر فتوای این مجتهد سوم، وجوب بقای بر تقلید اعلم میّت باشد و فرض کنیم مجتهد میّت اعلم بوده، آیا باید به مجتهد میّت اعلم برگردد یا نه؟

ج. بعد از آن که از مجتهد میّت به زنده رجوع کرد، دیگر نمی توان به مجتهد میّت برگشت، مگر اینکه کشف شود طبق فتوایی که حین رجوع حجّیت داشته است، اصل رجوع او جایز نبوده است.

148. اگر انسان از مجتهدی تقلید کند و در مسائل مورد ابتلا به فتوای او عمل نماید، سپس بعد از وفات وی، در تمام مسائل به مجتهد زنده رجوع کند، اما برخی از مسائل را که قبلاً از مجتهد میّت تقلید و عمل کرده، اینک مورد ابتلا نیست، یعنی موردی برای عمل بر طبق فتوای مجتهد دوم در این مسائل پیش نیامده، آیا در این بخش از مسائل می تواند بر تقلید میّت اوّل باقی بماند؟ با توجّه به این که مجتهد دوم تقلید را التزام بداند.

ج. با این فرض عدول کرده و نمی تواند باقی بر اولی باشد.

بقا بر میّت در مورد احتیاط واجب

149. اگر مجتهد میّت در مسأله ای احتیاط واجب داشته باشد، آیا جواز یا وجوب بقای بر تقلید شامل آن هم می شود یا اختصاص به فتوی دارد؟

ج. اگر به احتیاط عمل کرده، می تواند باقی باشد، گرچه در احتیاط، با رعایت اعلمیّت، می تواند به مجتهد زنده رجوع کند.

رجوع کردن از مرجعی به مرجع دیگر

150. آیا می توانیم مرتباً از مرجعی به مرجع دیگر رجوع کنیم و هر حکمی که بیشتر به نفع دنیا یا آخرتمان می باشد را از میان نظرات مراجع انتخاب کنیم؟

ج. خیر نمی توانید و تقلید از مرجع اعلم در تمام مسائل واجب است.

استفاده از رساله چند مرجع

151. آیا می توان در یک مسأله به رساله چندین مجتهد رجوع و بهترین را انتخاب کرد؟

ج. اگر از باب عمل به احتیاط باشد - چنان چه در اوّل رساله آمده است - جایز است.

تبعیض و عدول در تقلید

تبعیض در تقلید «1»

152. اگر چند مجتهد وجود داشته باشند که، هر کدام در یکی از ابواب یا مسائل فقه از دیگران اعلم هستند، وظیفه ی مقلّد چیست؟

ج. در فرض مذکور باید از مجتهد اعلم در آن باب یا آن مسأله، تقلید کرد.

|

(1). اگر مقلد در یک یا چند مسأله از دو یا چند مجتهد تقلید نماید، به آن تبعیض در تقلید گفته می شود و در صورتی که در تمام مسائل مجتهد خود را عوض کند به آن «عدول» اطلاق می گردد.

چگونگی داشتن مرجع مشخص

153. آیا حتماً باید یک مرجع مشخصی داشته باشیم؟ در صورت تساوی مراجع آیا تبعیض در تقلید جایز است؟

ج. در صورت مساوی بودن دو مجتهد، جایز است انسان در مسائلی که ارتباطی با هم ندارند، بعضی مسائل را از یکی و بعضی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید نماید.

154. در مسائلی به فتوای مجتهد میّت عمل شده است، آیا در بعض همان مسائل می توان از مجتهد میّت و در بعض دیگر آن از مجتهد زنده تقلید کرد؟

ج. اگر مجتهد میّت با مجتهد حی در علم و ورع مساوی باشند، می توان در برخی از مسائلی که از میّت تقلید شده به زنده رجوع نمود، به شرط این که مسائل به هم مرتبط نباشند.

155. آیا می توان در مسأله نماز از کسی که «من شغله فی السفر» را همانند «من شغله السفر» نمی داند تقلید نمود و در مسأله روزه به فتوای حضرت عالی که آن دو را همانند می دانید عمل کرد و در نتیجه نماز را شکسته خواند ولی روزه ها را در سفر گرفت؟

ج. در هر دو مسأله باید به یک نحو عمل نمود و تبعیض جایز نیست.

156. پس از رجوع

1 تا 78